Sunday, August 2, 2009

توان مغز، فصل دوم

فصل دوم

زمین آبستن روزی دیگر است

این است زمزمۀ سپید

این است آفتاب که بر می آید

تک تک، ستاره ها آب میشوند

سرود پنجم- احمد شاملو

قدرت بی پایان فکر انسان

چرا بعضی انسانها در زندگی موفقترند و بعضی کمتر موفقند؟ چرا بعضی انسانها به بسیاری از خواسته های خود میرسند ولی انسانهای دیگر در همۀ اهداف خود شکست میخورند؟

ممکن است بگویید: شانس! ممکن است بگویید آدمهای موفق از پدر و مادر خود پول زیاد، یا هوش زیاد یا هر دو را به ارث برده اند و در نتیجه موفقترند. ممکن است اضافه کنید آنهایی که از خانواده های نا موفق می آیند نمیتوانند موفق شوند. یک نگاه عمومی ممکن است حرف شما را تأیید کند. فقر ممکن است فقر بیاورد و امکانات رشد را از فردی که در فقر زندگی میکند بگیرد. از طرف دیگر میبینیم که افراد زیادی از خانواده های موفق بیرون می آیند ولی انسانهای موفقی نیستند. وارن بافت[1] میلیاردر بزرگ آمریکایی اعلام کرده است که برای بچه هایش ارثی باقی نمیگذارد و سایر پولدارها را هم تشویق به این کار میکند. او بر این باور است که پول مفت تنبلی می آورد و توان تلاش را از فرد میگیرد.

در ماه آگوست 2008 شاهد مسابقات المپیک پکن بودیم. ورزشکاران کشورهای مختلف با آمادگیهای افسانه ای به رقابت برخواستند و آماده ترین آنها به پیروزی رسیدند. موفقیت بعضی از این ورزشکاران غیر انسانی به نظر میرسید. فیلیپ هشت مدال طلا برد و هفت رکورد جهان را در جریان مسابقات در هم شکست. دوندۀ جامایکایی در صد متر به راحتی و با رکوردی حیرت انگیز پیروز شد. آیا این ورزشکاران تنها به مدد آمادگی فیزیکی خود به چنین موفقیتهای میرسیدند؟ مطالعات و تجارب روزانه نشان میدهد که به غیر از شرایط مادی مناسب برای رشد و به غیر از توانایی فیزیکی، برای موفقیت، انسانها نیاز به آمادگی ذهنی-روحی دارند.

در سه دهه گذشته ورزشکاران به طور روز افزونی به اهمیت تمرینهای ذهنی در موفقیت خود پی میبرند و آنرا به کار میبرند. به نظر می آید که ورزشکاری موفق است که لحظات مسابقۀ خود را از ابتدا تا انتها و به طور کامل، نه تنها در میدان مسابقه، بلکه در ذهن خود، تمرین کرده باشد. روانشناسی ورزش در این 3-2 دهه اهمیت خاصی یافته است و مجلات علمی متعددی در این زمینه به چاپ میرسد.[2]

دکتر آلن پای ویو[3] استاد دانشگاه غرب اونتاریو[4] در سال 1986 نشان داد که مغز انسان سیستم کد گذاری دوگانه ای[5] برای ضبط اطلاعات به کار میبرد. این دو سیستم برای کد گذاری اطلاعات کلامی و غیر کلامی به کار میروند.[6] نوشته های این استاد دانشگاه اساس استفاده از "تصور ذهنی" و "تمرین ذهنی" در برنامه های ورزشکاران شد. مطالعات متعددی نشان میدهد که این تمرینهای ذهنی نه تنها توان ذهنی ورزشکاران را بالا میبرد که توان فیزیکی آنها را هم بالا میبرد.

گوانگ یو و کلی کول در مطالعه ای تلاش کردند توان ذهن انسان را اندازه گیری کنند.[7] در این مطالعه دو گروه شرکت داشتند. از یک گروه خواسته شده بود که از دوشنبه تا جمعه به مدت مشخص و محدودی و با حرکات مشخصی قدرت عضلات دست خود را بالا ببرند. قدرت دست این گروه در طول مدت آزمایش سی درصد بالا رفت. محققین از گروه دوم خواستند که از دوشنبه تا جمعه همانند گروه اول برای تقویت عضلات خود تمرین کنند ولی به جای تمرین فیزیکی حرکات را تنها در ذهن خود تکرار کنند. محققان متوجه شدند که هر چند افراد گروه دوم دست به هیچ کار فیزیکی نزدند و تنها در ذهن خود حرکات را تکرار کرده بودند قدرت دست آنها 22 درصد بالا رفت.

آیا این یک اتفاق غیر منتظره بود؟ آیا یافته های این مطالعه قابل تکرارند؟ آیا ذهن انسان اینقدر قدرتمند است که حتی بدون حرکت یک عضله قدرت بازو را بیست درصد بالا ببرد؟ ذهن انسان این قدرت را از کجا به دست می آورد؟ چه مکانیسمی در پشت این پدیده قرار دارد؟ آیا قدرتهای ما فوق طبیعی این توان را در انسان قرار داده اند یا مبناء این انرژی در جایی قرار دارد که ما از آن سر در نمی آوریم؟ و بالاخره آیا اگر ذهن انسان چنین قدرتی دارد، آیا میتوانیم از آن در جهت خدمت به خود و رسیدن به خواسته های خود استفاده کنیم؟

کتاب "مبارزه" به بررسی تاک تیکهای مبارزۀ محمد علی کلی میپردازد.[8] به نظر می آید که قبل از اینکه علم بتواند دربارۀ قدرت ذهن به یافته های خود برسد محمد علی از این قدرت آگاه بود و از آن برای پیروزیهای خود و سلطۀ خود بر دنیای مشت زنی استفاده میکرد. در کتاب می آید که علی تمامی مبارزۀ خود با حریفش را قبل از مسابقه لحظه به لحظه در ذهن خود تکرار میکرد. در واقع قبل از مسابقه او بارها در ذهن خود به شکل کامل به مبارزه با حریف پرداخته بود. در ذهن از حریف خود کتک میخورد و در مقابل آن کتک خوردن مقاومت میکرد، ضربه های حریف را میدید که به طرف او می آید و او جا خالی میکرد، خستگیهای روند 12-11 را در ذهن خود تجربه میکند و روی پاهای خود می ایستاد. وقتی محمد علی به رینگ مسابقه وارد میشده آماده پیروزی بود. بررسی رجز خوانیهای و گفته های محمد علی کلی نشان میدهد که او از روشهای مختلف ذهنی برای برتری فکری بر حریف خود استفاده میکرد. گفته های او نشانگر اطمینان به خود، خود باوری و گواهی به توان خود بود. او در رجز خوانیها خود هم به تکرار ذهنی مسابقه و تصور ذهنی روند مسابقه میپرداخت. با تلقین و روشهای ذهنی مناسب به همراه تمرینهای فیزیکی مداوم و روزانه و ذهنی مناسب محمد علی سالیان سال قدرت شکست ناپذیر مشت زنی بود.

چگونه میتوان این تأثیر شگفت انگیز و قدرتمند تفکر و تصور ذهنی را بر قدرت فیزیکی انسان توضیح داد. محققان سعی کردند ببینند مغز انسان توان تشخیص فکر و عمل را دارد یا نه؟ آنها الکترودهایی را به مغز انسان وصل کردند که تغییرات الکتریکی مغز را اندازه میگرفت. در یکی از این آزمایشها فعالیت مغزی کسانی را که مشغول اسکی بودند یا به تمرین ذهنی اسکی مشغول بودند مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه مشاهده شد که تغییرات الکتریکی مغز کسانی که مشغول اسکی بودند تفاوت زیادی با فعالیت مغزی کسانی که در ذهن خود اسکی میکردند نداشت.[9]

نوار مغزی وزنه برداران هنگام تمرین نشان داد که تنها تصور وزنه برداری تحریکهای مغزی مشخصی ایجاد میکند که تفاوتی با وقتی که ورزشکاران عملاً وزنه بر میدارند ندارد.[10] این مطالعات نشان میدهد که فکر کردن به یک موضوع و تصور کردن آن فعالیتهای مشخصی را در مغز به وجود می آورد و در نهایت باعث تقویت آن فکر، و آن و عمل میشود. آیا انسانهایی که تنها به افکار منفی میپردازند، با کمترین خبر، حادثه و مسئله ای بدترین حالتها را تصور میکنند در عمل این افکار، وسواسها و ترسها را ماندگار و دایمی نمیکنند؟ و یا بدتر آیا باعث تقویت این افکار نمیشوند؟ فردی را در نظر بگیرید که به بیماری وسواس مبتلا است و از ترس بیماری به شکل مکرر به آب کشیدن و شستن دست خود مشغول است. مطالعات نشان میدهد که چنین فردی در عمل یک روند خاص مغزی را در مغز خود ایجاد و تقویت میکند. به تدریج با تقویت آن ارتباط ذهنی و سوق فعالیت مغز در جهت آن فکر و عمل وسواسی فرد توان گریختن از افکار منفی را از دست میدهد. در مقابل میتوان با تکرار آرزوهای مثبت در جهت گام برداشتن به طرف آنها اقدام کرد. شاید در همین راستا باشد وقتی شاملو میگوید:

آری

در مرگ آورترین لحظۀ انتظار

زندگی را در رویاهای خویش دنبال میگیرم

در رویاها و

در امیدهایم

سرود آن کسی که - احمد شاملو

در کار خود بارها شاهد توان اعجاب آمیز انسانها بوده ام. این افراد با نیروی اراده خود به شکل ناباورانه ای بر مشکلات غلبه میکنند. آنها از قدرت فکر خود در جهت بهبود زندگی خود و بهبود زندگی دیگران استفاده میکنند. توان این افراد به این باور آنها وابسته است که میشود مشکلات را از سر راه برداشت و هر چند زندگی بالا- پایین های فراوان دارد میتوان آزمایشهای زمانه را با موفقیت به پایان رساند. این افراد توانسته اند خود را از اسارت سرنوشت و تقدیر برهانند، به آزادی روحی قابل توجهی دست یابند. برای رسیدن به این امر لازم به قهرمان بودن و یا فردی استثنایی بودن نیست. این توانایی در همه انسانها وجود دارد. با آزاد کردن ذهن از نگاههای کهنه و محدود میتوان اراده خود را آزاد کرد و زندگی شادتر و شیرینتری داشت.


[1] Warren Buffett

[2] Canadian Journal of Applied Sport, Journal of Sport Psychology, International Journal of Sport Psychology, Journal of Human Movement Studies, The Sport Psychologist, Perceptual and Motor Skills

[3] Allan Paivio

[4] University of Western Ontario

[5] Dual Coding

[6] Paivio, Mental Representation: A Dual coding Approach (New York Oxford: Oxford University Press, 1986)

[7] G. Yue & K.J. Cole. Strength in creases from the motor program: Comparison of training with maximal voluntary and imagined muscle contractions. Journal of Neuro Physiology (67(5).1995:1114-23)

[8] N. Mailer, the Fight

[9] R.M. Suinn, “Imaginary rehearsal applications to performance enhancement,” the Behaviour Therapist 1983;8:155-9

[10] L. Baroga, “Influence on the sporting results of the concentration of attention process and time taken in the case of weight litters,” in the proceedings of the 3rd world congress of the international society of sports psychology: Vol 3, 1973 quoted in, “the intentional experiment.” Lynne Mctaggart

No comments:

Post a Comment