Thursday, May 28, 2009

خشونت، قسمت دوازدهم

قسمت دوازدهم:تأثیرات روحی و روانی خشونت در خانواده

دیگر سخن گفتن

از زندگی، زیبایی

حقیقت نیست

خاطره ای است

پرتو نوری علاء


قبلاً اشاره کردم که %30 زنان در آمریکا به دست همسران و یا کسانی که با آنها در ارتباط نزدیک هستند مورد آزار قرار میگیرند.[1] اما معنای خشونت در خانواده چیست؟ چه رفتارها و برخوردهایی شامل تعریف خشونت علیه زنان میشود؟

در بحث در مورد سالمندان خشونت علیه سالمندان را تعریف کردم و انواع آنرا بیان کردم. تقسیم بندی مشابهی را در مورد خشونت علیه زنان میتوان در نظر گرفت. مهمترین مسئلۀ در تعریف خشونت تلاش مکرر خشونتگر برای آسیب رساندن، تحت تسلط در آوردن و یا تحقیر کردن طرف مقابل میباشد.

خشونت فیزیکی:

هر گونه استفاده از زور و قدرت برای کنترل کردن فرد دیگر خشونت فیزیکی است. معمولاً خشونت فیزیکی به اندازۀ فرد و توان فیزیکی او بستگی دارد. معمولاً فرد قویتر –مرد- برای تحت کنترل درآوردن و یا به اصطلاح سرجای خود نشاندن زن از خشونت فیزیکی استفاده میکند. حداقل به سه شیوه خشونت فیزیکی میتواند مورد استفاده قرار بگیرد: برخورد فیزیکی مستقیم، استفاده از یک وسیله و سلاح و بالاخره مورد فشار قرار دادن با تهدید فیزیکی.

برخورد مستقیم فیزیکی میتواند شامل هل دادن و کشیدن و گاز گرفتن و کشیده زدن و یا لگد زدن، مو کشیدن و تف کردن بشود. زدن سر به دیوار، به زور مانع حرکت کسی شدن، روی فرد نشستن، تلاش برای خفه کردن و غیره انواع دیگر خشونت مستقیم فیزیکی میباشند.

استفاده از سلاح میتواند شامل پرتاب کردن یک شیء به طرف فرد، استفاده کردن از ابزار تیز مثل چاقو و غیره ، و یا استفاده از سایر وسایل –مثل آتش، چوب و سلاحهای گرم- باشد. با سرعت رانندگی کردن، سعی در زیر گرفتن فرد به وسیله ماشین هم از سایر انواع خشونت با سلاح به حساب می آید. در همین چهارچوب پرتاب کردن اشیاء، شکستن اشیاء یا به دیوار کوبیدن یا پاره کردن و از بین بردن مایملک فرد دیگر را هم میتوان در نظر گرفت.

در را به روی کسی بستن و اجازه ورود و یا خروج ندادن، پشت ماشین ایستادن و اجازه حرکت ماشین را ندادن، گرفتن پول و مدارک مختلف و در نتیجه محدود کردن امکان حرکت آزاد فرد و یا قطع کردن تلفن از انواع دیگر آزار فیزیکی شمرده میشوند.

آزار روحی-عاطفی:

آزار عاطفی را میتوان استفاده از کلام، عمل و یا بی عملی و یا هر برخورد عاطفی دیگری در نظر گرفت که به منظور کنترل کردن، تسلط پیدا کردن و یا تحقیر یک فرد صورت میگیرد. از این زاویه تمام آزارهای فیزیکی لزوماً آزارهای روحی-عاطفی هم میباشند و یا آزارهای روحی- عاطفی را در خود دارند.

تهدید به مرگ، تهدید به استفاده از خشونت، و آسیب رساندن به بچه ها از بارزترین و شدید ترین نمودهای آزار روحی به شمار می آیند. حتی خودداری از قدردانی از کارهای صورت گرفته، نشان ندادن عشق و علاقه، بی اعتنایی کردن، انتقاد بی جا کردن نیز در شمار آزارهای روحی به حساب می آیند. خرج کردن بی رویۀ پول، محدود کردن استفاده از پول و سایر امکانات رفاهی، حسادت شدید، کنترل و تعقیب دیگری از جمله رفتارهایی به حساب می آیند که تأثیرات عمیق روحی به جا گذاشته و جزء خشونتهای روحی- روانی دسته بندی میشوند. همچنین مورد خنده و استهزا قرار دادن، تهدید به گرفتن بچه ها از دیگری و حتی تهدید به خود آزاری و خودکشی عوارض عمیق روحی بر روی فرد مقابل دارد و در نتیجه جزو آزارهای روحی و روانی به حساب می آیند.

خشونت جنسی:

هر رفتار جنسی که به قصد توهین، بی احترامی، تحقیر، کنترل و آزار فرد دیگری صورت گیرد و یا هر رفتار جنسی که بدون موافقت فرد دیگر صورت گیرد خشونت جنسی تلقی میشود. این تعریف اهمیت فوق العاده ای دارد زیرا در بسیاری از جوامع داشتن رابطۀ جنسی جزو وظایف همسری برای زن در نظر گرفته میشود و در نتیجه زن کنترل چندانی بر بدن خود نداشته و نمیتواند زمان و مکان و چگونگی رابطۀ جنسی مورد نیازش را تعیین کند. چنین اجباری به رابطۀ جنسی نا خواسته حتی با همسر، خشونت جنسی به حساب می آید. متاسفانه در بسیاری از موارد خشونت جنسی در پی خشونت فیزیکی اتفاق می افتد. یعنی بعد ازاینکه زن مورد آزار روحی و روانی قرار میگیرد و کتک میخورد مورد خشونت جنسی هم قرار میگیرد. چنین رابطۀ جنسی نا خواسته و همراه با خشونت چیزی جز تجاوز جنسی نمیباشد.

به کار بردن کلمات ناخوشایند جنسی و یا کسی را با عبارتهای زشت جنسی خطاب کردن، تماس نا خواسته به کسی و یا به زور رابطۀ جنسی داشتن جزو انواع آزارهای جنسی به حساب می آیند. هر نوع رفتار جنسی دیگری که مورد پذیرش فرد مقابل نباشد، مثل اجبار به پوشیدن لباسهای تحریک آمیز و یا اجبار به داشتن رابطۀ جنسی به شکلی که مورد قبول فرد نمیباشد، و یا اجبار به رابطۀ جنسی با فردی ثالث و یا ایجاد درد ناخواسته هنگام رابطۀ جنسی از انواع آزار جنسی به حساب می آیند. باید توجه داشت که معمولاً فرد خشونت گرا تنها به یک نوع آزار اکتفا نمیکند و ممکن است از آزار روحی و روانی شروع کند و سپس از آزار فیزیکی و جنسی هم استفاده کند.

الن پنس[2] در کتاب خود[3] رفتارهای خشن علیه زنان را به 8 دسته تقسیم میکند:

آزار اقتصادی شامل محدود کردن زن برای پیدا کردن شغل و یا گرفتن پول او و ندادن مقرری و غیره میباشد. آزار جنسی شامل مجبور کردن زن به رابطۀ جنسی علیرغم میل او و یا آزار فیزیکی رساندن به اعضا جنسی زن و یا او را به بازیچۀ امیال جنسی بدل کردن میباشد. آزار از طریق تهدید بچه ها شامل ایجاد احساس گناه در مورد کودکان و یا تهدید به ممانعت از دیدار بچه ها میشود. آزار روحی شامل توهین کردن، فحش دادن و دیوانه و غیره خطاب کردن میشود. چهار دستۀ دیگر آزار شامل منزوی کردن به از طریق کنترل کردن کارهایی که فرد میتواند انجام بدهد و نیز محدودیت برای دیدار و ارتباط با دیگران و جاهایی که فرد حق رفتن به آنها را ندارد میباشد. استفاده از حقوق برتر که شامل تصمیم گرفتن یک جانبه در موارد مهم زندگی و پادشاه خانه بودن و با همسر مثل مستخدم رفتار کردن و تهدید کردن که به خشونت علیه زن و محدود کردن او میشود و بالاخره شیوۀ تسلط طلبی بی رویه بر زن از طریق تهدید به نابودی آنچه متعلق به اوست میباشد.

الن پنس بر این باور است که هدف اصلی خشونت در خانواده حفظ قدرت و تسلط در رابطۀ زناشویی میباشد. روشهایی که برای این کنترل به کار برده میشود مداوم، تکراری و به شکل سیستماتیک اعمال میشود. استراتژی رابطۀ خشن ایجاد و حفظ ترس و ایجاد و حفظ احساس نا توانی و بی پناهی زن و در نهایت در هم شکستن اعتماد به نفس او میباشد.


[1] U.S. Department of Justice, Intimate Partner Violence, 1993-2001 (Washington, DC: Office of Justice Programs, Bureau of Justice Statistics, February 2003)

[2] Ellen Pence

[3] Pence, E., In Our Best Interests: A Process for Personal and Social Change (Duluth: Minnesota program development, 1987)

No comments:

Post a Comment