Thursday, May 28, 2009

خشونت، فصل پنجم

قسمت پنجم: جنبه های خشونت علیه زنان و مطالعات مهرانگیز کار


من از نهایت شب حرف میزنم

من از نهایت تاریکی،

و از نهایت شب حرف میزنم

فروغ فرخزاد- هدیه


دوست دارم چند بخش از این نوشته را اختصاص بدهم به افرادی که در زمینۀ خشونت در خانواده کار کرده اند و عقاید آنها را منعکس کنم. خانم مهرانگیز کار یکی از افرادی است که در رابطه با حقوق زنان و حقوق کودکان در ایران و مبارزه در شرایط دشواری که همۀ ما از آن اطلاع داریم کارهای برجسته ای ارائه کرده است.

خانم مهرانگیز کار نوشته های فراوانی در زمینه های حقوق زنان و خشونت علیه زنان ارائه کرده اند. من در این نوشته و درتایید و تحسین نظرات ایشان چند نکته از یکی از کتابهای ایشان را عنوان میکنم.

خانم کار در کتاب "پژوهشی دربارۀ خشونت علیه زنان در ایران" که در سال 1379 برای بار اول چاپ شده است به بررسی جنبه های خشونت میپردازد. من خلاصه ای از فصل اول این کتاب را برای شما ارائه میکنم. در این فصل خانم مهرانگیز کار سعی میکند توضیح دهد که چرا خشونت علیه زنان امری عمومی است و در این تلاش به هفت جنبۀ خشونت علیه زنان میپردازد.

1- اولین جنبه ای که خانم کار مطرح میکند "جهانی بودن خشونت علیه زنان" است. ایشان با ارائه آمارهای مختلف نشان میدهد که خشونت به یک منطقۀ خاص، یک گروه خاص اجتماعی، و یا یک مذهب خاص محدود نمیشود. همانگونه که من قبلاً هم اشاره کردم خشونت هم در کشورهای عقب نگه داشته شده و هم در کشورهای پیشرفتۀ اقتصادی وجود دارد. در نتیجه تمام سیستمها و فرهنگها و کشورها بهای سنگین آنرا میپردازند.

طبعاً میتوان از این آمار نتیجه گرفت که خشونت علیه زنان پدیده ای است جهانی و مبارزه با آن هم باید مسئله ای جهانی بشود. دولتها و مردم در سرتاسر دنیا باید دست به دست هم بدهند تا با مسئله خشونت علیه زنان مبارزه بشود. رهبران مذهبی و فرهنگی و سیاسی در نظامهای مختلف و سیستمهای باوری مختلف باید صدای یگانه ای پیدا کنند تا با مسئلۀ خشونت علیه زنان مبارزه کنند. از آنجایی که مردان خود به میزان زیادی از این خشونت متضرر میشوند، آنها هم باید با زنان در مبارزه با این خشونت هم صدا بشوند.

2- مسئلۀ دومی که خانم مهرانگیز کار مطرح میکنند این واقعیت است که "خشونت علیه زنان در ایران امری پنهانی است". من قبلاً اشاره کرده ام که به نظر میرسد که خشونت در همه جای دنیا امری پنهانی باشد و در همۀ جوامع بسیاری از زنان از زندگی خشونت بار خود حرف نمیزنند تا وقتی که دیگر شرایط به هیچ وجه قابل تحمل نباشد و یا به قول خانم کار "کارد به استخوانشان" برسد. میزان این پنهان بودن خشونت در جوامع مختلف متفاوت است و من اشاره کردم که مثلاً در کانادا حدود %25 درصد از زنان خشونت دیده به پلیس شکایت میکنند در حالی که در کامبوج این میزان تنها یک درصد است.

برای اینکه زنان بتوانند در مورد خشونت حرف بزنند بدون اینکه احساس خطر کنند باید فضای اجتماعی و قضایی مناسب را در اختیار داشته باشند؛ فضایی که در خدمت حل مشکلات آنها باشد.

3- سومین مسئله ای که خانم کار مطرح میکند این واقعیت است که "خشونت علیه زنان در ایران فقط خانگی نیست". خانم کار به درستی مطرح میکنند که خشونت علیه زنان هم در حوزۀ خصوصی –یعنی در درون خانواده ها- شیوع دارد و هم در عرصۀ عمومی. عرصۀ عمومی خشونت علیه زنان در رابطه با ساختار سیاسی-حقوقی کشور، قوانینی که حقوق زنان را محدود میکند و امکان خشونت علیه آنها را افزایش میدهد و ساختار اقتصادی کشور است که زنان را وابسته نگه میدارد تا توان استقلال بیشتر و در نتیجه توان مقابله با خشونت را نداشته باشند. از جمله مسائلی که خانم کار در این چهارچوب مطرح میکنند مسئله محدودیت حضانت (حق سرپرستی و نگهداری کودکان) و سهم بردن از دارایی شوهر در صورت جدایی میباشد.

4- مسئله بعدی که خانم کار مطرح میکند این واقعیت است که "خشونت علیه زنان در ایران کتمان میشود".

خانم کار مطرح میکنند که به اندازه لازم به مسئله خشونت علیه زنان توجه نشده است و مطالعات در این مورد اندک است - و من قبلاً اشاره کرده ام که چقدر دشوار است در این زمینه اطلاعات به دست آوردن و تنها مطالعۀ گسترده ای که به وسیله وزارت کشور صورت گرفته است در دسترس محققان نیست- و در نتیجه امکان نوشتن و تحلیل و تجزیۀ مسئله خشونت علیه زنان بسیار دشوار میباشد.

5- خانم کار مطرح میکنند که "دستگاههای قضایی و اجرایی در ایران نسبت به خشونت علیه زنان بی اعتنایند". ایشان به درستی به این باورند که برخورد قانون اسلامی و مقامات قضایی با مسئلۀ خشونت علیه زنان باعث نادیده گرفته شدن حقوق انسانی زنان شده است و خشونت علیه آنها را دامن میزند. ایشان مینویسند که حتی وقتی زنان به پلیس و مقامات قضایی شکایت میکنند بیشتر مورد سرزنش قرار میگیرند تا حمایت، و با مسائل آنها با پیش داوری برخورد میشود.

6- خانم مهرانگیز کار مطرح میکنند که" کنترل خشونت علیه زنان در ایران نیازمند تحقیق و بررسی همه جانبه است." شکی نیست که تنها تغییر بعضی از قوانین و مثلاً امکان طلاق گرفتن زنی که مورد خشونت قرار گرفته است –چیزی که هم اکنون هم امکان آن تا حد زیادی وجود دارد- برای پایان دادن به خشونت کافی نیست. وقتی کل جامعه با این فرد برخورد منفی دارد و این زن از لحاظ اقتصادی وابستگی شدید دارد، با طلاق گرفتن، از یک نوع خشونت به نوع دیگر خشونت کشیده میشود. شیوع شدید فحشا در ایران از این لحاظ قابل توجه است. برای یافتن راه کارهای مناسب مطالعات گسترده و بررسیهای کارشناسانه، حضور وسیع زنان، لازم است تا بتوان با خشونت در خانواده و خشونت اقتصادی و خشونت اجتماعی علیه زنان مبارزه کنیم.

7- و بالاخره خانم مهرانگیز کار مطرح میکنند که "مبارزۀ قطعی با خشونت علیه زنان نیازمند ارائه راه کار کلان است." شکی نیست که، همانگونه که اشاره شد، برای مبارزه با خشونت علیه زنان، باید به جنبه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و قضایی که باعث تداوم و گستردگی این مشکل میشود توجه شود. توجه به تجددگرایی در مقابل سنت گرایی، توجه به آزادی بیان، حرکت در جهت افزایش عدالت اقتصادی و غیره جنبه های ضروری ریشه کن کردن خشونت علیه زنان میباشد.

برای برخورد با این مسائل و مشکلات خانم کار اقدامات خاصی را پیشنهاد میکنند. ایشان به درستی بر این باورند که باید مسئله خشونت علیه زنان از اختفای خانه بیرون بیاید و به بحث گذاشته بشود. گزارش خشونت ضروری است ولی برای ریشه کن کردن خشونت کافی نیست. باید ریشه های انواع خشونت علیه زنان –جنسی، جسمی و روحی- روانی، مالی، سیاسی و اقتصادی- مورد بررسی قرار بگیرد. باید در تمامی این زمینه ها برنامه های دقیق و آینده نگر داشت تا بتوانیم خشونت علیه زنان را مهار کرده و ریشه کن بکنیم. طبعیتاً برای عمل کردن به چنین برنامه ای به دولتی نیاز است که چنین بینشی به مسائل داشته باشد و توان پذیرفتن خطرات احتمالی قدم زدن در چنین راهی را داشته باشد. در نهایت باید فرهنگ خشونت از همه سو مورد حمله قرار گیرد و در بوتۀ نقد نهاده شود و ضرورت مهار خشونت و تبدیل آن به فرهنگ گفت و گو درک شود.

No comments:

Post a Comment